به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ گالری ها قطب های فرهنگی یک جامعه اند و یکی از مهمترین وظایف آنها علاوه بر نمایش آثار هنرمندان و کمک به ارتقای هنرهای تجسمی کشور، کشف استعدادهای جوان، معرفی و شناساندن هنرمندان مستعد به جامعه هنری و تلاش برای فروش آثار آنهاست.
حرفه گالری داری در ایران قدمت چندانی ندارد و عمر آن به ۷۰ سال هم قد نمی دهد. سرآغاز این حرفه، گالری «آپادانا» است که به همت هنرمند فقید محمود جوادی پور در سال ۱۳۲۸ راه اندازی شد و در واقع پاسخی به نیاز نقاشان نوگرای ایران برای نمایش آثارشان بود. چراغ نخستین گالری ایران بعد از یک و سال نیم فعالیت خاموش شد و پس از آن گالری «استتیک» را مارکو گریگوریان در سال ۱۳۳۷ تاسیس کرد. به دنبال آن گالری های «کبود» به مدیریت پرویز تناولی و «گیلگمش» به مدیریت هانیبال الخاص وارد این عرصه شدند و بدین ترتیب در دهه ۴۰ شمسی موج تازه ای از گالری داری در ایران به راه افتاد.
این گالری ها یکی پس از دیگری به تعطیلی کشانده شدند و تنها بازمانده گالری های دهه چهل، گالری «سیحون» است که معصومه سیحون هنرمند نقاش نوگرا در سال ۱۳۴۵ راه اندازی کرد و امروز با مدیریت فرزندش همچنان فعالیت دارد.
بدین ترتیب حرفه گالری داری در ایران رفته رفته شکل گرفت؛ حرفه ای که در آغاز پاسخی به یک نیاز بود و همه مدیرانش را هنرمندانی تشکیل می داد که در خلاء وجود گالری داران حرفه ای، بنا به ضرورت و صرفاً با هدف نمایش آثارشان اقدام به راه اندازی گالری کردند.
در آن روزگار که هنر نوگرای ایران تازه پا گرفته بود، هیچ کدام از آنها حتی به موضوع فروش آثارشان فکر هم نمی کردند و تنها دغدغه آنها برای راه اندازی گالری، مکانی برای نمایش و ارائه آثارشان بود. این در حالی بود که گالری داران حرفه ای در کشورهای غربی و پیشرفته دنیا از اوایل قرن ۲۰ میلادی آغاز به کار کرده بودند.
گالری داری در ایران اگر چه حرفه بسیار جوان و کمترشناخته شده ای است اما طی یک دهه اخیر به دنبال راه اندازی حراج کریستیز در کشور امارات و فروش قابل توجه آثار هنرمندان ایرانی در این حراج، به سرعت مورد توجه قرار گرفت و بسیاری این حرفه را راهی برای رسیدن به سودی سرشار یافتندگالری داری در ایران اگر چه حرفه بسیار جوان و کمترشناخته شده ای است اما طی یک دهه اخیر به دنبال راه اندازی حراج کریستیز در کشور امارات و فروش قابل توجه آثار هنرمندان ایرانی در این حراج، به سرعت مورد توجه قرار گرفت و بسیاری این حرفه را راهی برای رسیدن به سودی سرشار یافتند. با سرعتی قابل توجه بر تعداد علاقه مندان به حرفه گالری داری افزوده شد و روند پرشتاب درخواست مجوز برای تاسیس گالری از یک سو و شرایط تسهیل شده وزارت ارشاد برای اعطای این مجوز باعث شد که امروز گالری های بسیاری در سطح شهر تهران فعال باشند و شکل تازه ای از رقابت میان گالری داران شکل بگیرد.
گالری داران ایران که تا دهه های گذشته بیشتر بر ارتقای فرهنگ و هنر کشور تأکید داشتند به یکباره پس از فروش خیره کننده آثار هنرمندان ایران در حراج کریستیز به بحث اقتصاد هنر توجه بیشتری نشان دادند و پس از آن گالری های بسیاری نیز با تأکید بر مقوله اقتصادی هنر وارد عرصه شدند.
همچنین فعالان این حرفه توانسته اند طی یک دهه اخیر به خوبی در زمینه اقتصاد هنرهای تجسمی ایران ایفای نقش کنند و در رشد و رونق اقتصاد آن تأثیرگذار باشند.
به دنبال شکوفایی نسبی اقتصادی در بخش هنرهای تجسمی ایران، هنرمندان جوان بسیاری نیز که چشمشان به ارقام فروش آثار در حراج ها خیره مانده بود، سودای راه یافتن به این حراج ها را در سر پروراندند و امکان نمایش آثارشان در گالری های فعال و صاحب نام را به عنوان بازار اولیه، راهی برای رسیدن به بازار ثانویه و همان حراج ها یافتند.
حال آن روزگاری که هنرمندان نوگرا جایی برای نمایش آثارشان نداشتند و با همین هدف گالری هایی را دایر کردند، به اتمام رسیده است و امروز اگر چه تعداد گالری ها بسیار افزایش یافته است و هنرمندان دغدغه کمتری برای نمایش آثارشان دارند اما همچنان رقابت بر سر برترین گالری ها وجود دارد. گالری هایی که حالا تأکیدشان بر اقتصاد هنر است و هنرمندان بسیاری نیز ترجیح می دهند آثارشان را در گالری هایی به نمایش بگذارند که سابقه و تجربه بهتری در فروش آثار دارند.
گالری داری در ایران، حرفه ای نیست که بتوان به صورت آکادمیک فرا گرفت. همچنین کتاب های معدودی با این عنوان در بازار کتاب به چشم می خورد و پژوهش های اندکی نیز درباره این حرفه و ضرورت های آن صورت گرفته است اما آن چه مسلم است حرفه گالری داری نیاز به تجربه، دانش هنری روز دنیا، آشنایی با مقوله اقتصاد هنر، شناخت بازار آثار هنری در داخل و خارج از کشور و ارتباط درست با هنرمندان، مخاطبان و خریداران آثار هنری دارد. همان طور که همه گالری داران حرفه ای کشورمان با تکیه بر این ویژگی ها توانسته اند در شرایط مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همچنان فعالیت کنند.
در گفتگوهایی که با گالری داران فعال تهران درباره این حرفه و مسائل و مشکلات آن داشتیم، اغلب آنها عشق و علاقه به حرفه گالری داری را مهمترین شرط باقی ماندن در این عرصه ذکر کردند چراکه گالری داری از نظر آنها حرفه ای شبانه روزی است و نیاز به صبوری دارد.
بیشتر آنها بر این اعتقادند که حرفه گالری داری جنبه فرهنگی –اقتصادی دارد و اگر چه حرفه سودآوری است ولی در کنار تجربه و تعاملات بین المللی اگر دانش هنری با شناخت بازار آثار هنری همراه نباشد، نمی توان در این عرصه به سوددهی رسید.
نظرها درباره حضور گالری داران تازه تأسیس متفاوت بود، برخی معتقدند که افزایش گالری ها و حضور سرمایه داران در این حرفه به رقابت بیشتر می انجامد و آنها که شایستگی بیشتری دارند، باقی می مانند و آنها که توان رقابت نداشته باشند، از میدان بدر می شوند.
صاحبان برخی گالری های دیگر نیز معتقدند که حضور گالری داران تازه کار و سرمایه دار باعث می شود تا نگاه اقتصادی بر جنبه فرهنگی و هنری گالری داری بچربد و این نگاه تک بعدی منجر به بروز مشکلاتی در راستای اهداف فرهنگی و هنری گالری ها و بروز زحماتی برای گالری داران فعال دیگر شود که در نهایت به ارتباط صحیح میان هنرمند به عنوان خالق اثر هنری و گالری دار به عنوان واسطه هنرمند و خریدار آسیب وارد می شود.
تعدادی از گالری داران همچنان بر نقش بخش دولتی به عنوان حامی اصلی این حرفه تأکید دارند و معتقدند که دولت وظیفه دارد از این حرفه حمایت کند تا بتواند سرپا بماندتعدادی از گالری داران همچنان بر نقش بخش دولتی به عنوان حامی اصلی این حرفه تأکید دارند و معتقدند که دولت وظیفه دارد از این حرفه حمایت کند تا بتواند سرپا بماند و تعدادی دیگر نیز بر این باورند که گالری دار حرفه ای در بخش خصوصی باید بتواند بدون تکیه بر حمایت های دولتی، هزینه های خودش را دربیاورد و به سوددهی برسد.
هر یک از گالری ها سیاستگذاری های خاص خود را دارند، برخی از قدیمی ترها با هنرمندان محدود و مشخصی کار می کنند که به نظر می رسد راه یافتن به لیست هنرمندان دائمی این گالری ها کار چندان راحتی نباشد. برخی هم با هدف کشف استعدادهای جوان و معرفی آنها به جامعه هنری در این عرصه فعالند و از نتایج انتخاب های خود و میزان فروش آثارشان خرسند و راضی هستند.
گالری های جوان تر نیز به دنبال راهکارهایی برای افزایش میزان فروش آثارشان هستند و برخی هم با پشتوانه سرمایه کلان و گالری های بزرگ سعی در جذب هر چه بیشتر هنرمندان شناخته شده با اعتبار بین المللی دارند. تعداد اندکی از آنها نیز تلاش می کنند تا از میدان رقابت کنار نروند.
حرفه گالری داری در ایران برای رسیدن به نقطه مطلوب خود هنوز در ابتدای راه است و اگر چه به لحاظ کمی بر تعداد این گالری ها طی سالیان اخیر بسیار اضافه شده است اما باید دید چه تعداد از آنها می توانند با تکیه بر داشته های خود در شرایط مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در هر دوره چراغ گالری خود را همچنان روشن نگاه دارند.
از یک سو با توجه به آمار بسیار زیاد دانش آموختگان رشته های هنری که هر سال از دانشگاه فارغ التحصیل می شوند، نیاز به داشتن گالری های بیشتر همچنان احساس می شود اما از سوی دیگر با توجه به استقبال روزافزون متقاضیان دریافت مجوز گالری و خلاء منابع علمی مکتوب که در این زمینه وجود دارد، به نظر می رسد که لازم است تا از سوی صاحبنظران و اهل فن پژوهش هایی در این زمینه صورت بگیرد، کتاب هایی مرتبط با حرفه گالری داری تألیف و ترجمه شود و با گنجاندن این موضوع در سرفصل دروس دانشگاهی رشته هنر از صاحبان دانش و تجربه در این زمینه برای تدریس و انتقال تجربیات خود به نسل جدید دعوت به همکاری شود.
نظر شما